زبانحال حضرت زینب سلاماللهعلیها با امام علیهالسلام در بازگشت به کربلا
شاعر : موسی علیمرادی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
قالب شعر : غزل
زینب رسیـد کـشـتـه بـیسـر قـیـام کن باز از رگ بریده به خواهـر سلام کن
در این سفر که حرمت من را نداشـتند تـو الاقـل بـه پـیـری مـن احـتـرام کـن
آغوش تو قـرار دلـم بود از آن نخست دستی بـرآر و صبـر مـرا مسـتـدام کن
من خـون گرم خویش حلال تو کردهام خواهی به شیشه افکن و خواهی به جام کن
نیمی زجان گرفتهای از من در آن غروب برخیز و کـار نـیـمه خـود را تـمام کن
جـان دادهام ولـی نــخ مـعـجـر نـدادهام برخیز و یک نظر به رخ نیل فـام کن
سـایـه نـدیــده ســایـه او را بـلـنـد شــو خـورشـیـد را بـرای ربـابت حـرام کن
مـرهـم شدم برای هـمه مانـدهام خـودم برخـیـز و زخـمهـای مـرا الـتـیـام کـن
هرگز نشد به اشک تو راضی شـوم ولی ایـنـبار گـریه بر من و بـازار شـام کن
|